قطعاً سفر رسمی و غیررسمی اتباع نهچندان سرشناس اروپایی به ایران و همچنین رفتار سفارت خانههای کشورهای اروپایی در ایران بیهدف نیست و در شرایطی که عملاً تجارت با ایران بواسطه شیطنتهای کنگره با مشکلات جدی مواجه شده است از اهداف پنهان دیگری خبر میدهد.
سرویس سیاست مشرق - سنای آمریکا منافع اقتصادی برجام برای ایران را به قطع آزمایشهای موشکی مشروط میکند. انعقاد قرارداد مشترک بین ایران و هند برای توسعه بندر چابهار زیر ذرهبین قرار میگیرد. ایرباس اعلام میکند که بدون اجازه آمریکا به ایران هواپیما نمیفروشد و دو شرکت واسطه در فروس ایرباسهای دست دوم به ایران تحریم میشوند. قوانین سختگیرانه و مبهمی برای فعالیت بانکهای اروپایی در ایران وضع میشود تا جایی که هیچکدام از آنها تمایلی به سرمایهگذاری در ایران ندارند. سناریوی طولانی نقض برجام توسط طرف غربی و آمریکایی که هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و هیچ واکنش جدی را از طرف مقامات سیاسی و اقتصادی کشورمان به همراه ندارد؛ روحاین از عزت خیالی برجام صحیت میکند و آن طرفتر ظریف به املای خویش در برجام نمره 20 میدهد و ...
رویه نقض توافق هستهای آنقدر واضح شده است که فقط صد روز پس از اجرای برجام مقامات آمریکایی عملاً اعتراف میکنند که اهداف دیگری را به غیر از آنچه در توافق نوشته شده در ایران دنبال میکنند. میتوان اظهارات سوزان مالونی مدیر مرکز سیاست خاورمیانه موسسه بروکینگز را نقطه پایانی برای اعتماد به برجام معرفی کرد اما همچنان عدهای در داخل کشور قصد ندارند تا با حقیقت نقض برجام کنار بیایند.
ماهیت تحرکات و سفر هیئتهای تجاری و سیاسی غربی به ایران نشان میدهد که اراده جدی برای تغییر رویکرد نسبت به ایران وجود ندارد. دلایل روشنی وجود دارد که نشان میدهد اقدامات پسابرجامی 1+5 در ایران بیش از آنکه به مباحث اقتصادی بپردازد ماهیت فرهنگی و امنیتی دارد.
ادعا میشود که طی سفر رئیس جمهور به اروپا حدود 50 میلیارد دلار قرارداد تجاری میان ایران و دو کشور ایتالیا و فرانسه منعقد شده است. حال سؤال اینجاست که چطور قرارداد 500 میلیون دلاری میان ایران و هند (یک صدم مبلغ قرارداد ایران با فرانسه و ایتالیا) حساسیت آمریکاییها را برانگیخته و شبهه غیرقانونی بودن آن را در ذهن مقامات آمریکایی ایجاد کرده است؟
راز این برخورد دوگانه غرب را میتوان در گزارش اندیشکده آمریکایی «میدل ایست» کشف کرد. در این گزارش آمده است که اصلاحات اقتصادی قابلتوجه میتواند سیاستهای منطقهای و خارجی ایران را تغییر دهد و اولویت تعامل اقتصادی را نسبت به نزاعهای ایدئولوژیک افزایش دهد.به نفع تمامی عوامل درگیر در پویاییهای منطقه است تا ایران را ترغیب کنند که گزینه دیگری یعنی اجرای اصلاحات گسترده و هماهنگ مد نظر غرب را اختیار کند.
نقش سفارت آلمان و فرانسه در پسابرجام ایران
در واقع طرف غربی نوعی تعامل اقتصادی با ایران را مدنظر دارند که به مهار کردن ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی بیانجامد. طبق این گزارش هدف اصلی سرمایهگذاری تجاری در ایران و تبادلات اقتصادی میان تهران و غرب درجهای از نفوذ اقتصادی است که مانع از مقاومت ایران در برابر خواستههای غرب شود.
سایت سفارت آلمان در تهران بیش از صد و ده روز پس از اجرای برجام همچنان قوانین محدود کننده تجارت با ایران را در خروجی سایت خود دارد. جالب آنجاست که وبسایت رسمی سفارت آلمان همچنان قطعنامههای 1929، 1803 و 1747 شورای امنیت را جزیی از قوانین تجاری با ایران معرفی میکند.
سفارت فرانسه در تهران برنامهای با نام «کولتورلب» را کلید زده که به دنبال جذب جوانان بیست تا سی ساله ایرانی با هدف تکمیل پازل نفوذ فرهنگی در کشور است.
سفارت فرانسه culture labرا برنامهای برای تربیت مبلغان فرهنگی فرانسه در خارج از این کشور معرفی میکند. جالب آنجاست که روزنامهنگاری، عکاسی، رقص، سینما و تئاتر مهمترین اولویت برنامه کولتورلب هستند.
اگر اقدامات دو سفارت آلمان و فرانسه را در کنار دخالت آشکار نیکلاس هاپتون (کاردار انگلیس در تهران) در روزهای منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان قرار دهیم به یک فرمول پسابرجامی برخورد با ایران توسط سفارتخانههای فعال اروپایی میرسیم.
چندی پیش آدام زوبین که سرپرست معاونت اطلاعات مالی و ضد تروریسم وزارت خزانه داری امریکاست، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت: سیاست تحریمی فعلی آمریکا «حذف واسطههای کلیدی» ایران است. این واسطهها، هم افراد، نهادها و شرکتهایی را در بر میگیرد که که به محور مقاومت سرویس میدهند و هم شامل اعضای خود این محور است.
هر چقدر دخالت غیر دیپلماتیک سفارتخانههای اروپایی در ایران آشکار است به همان اندازه آینده قراردادهای اقتصادی پسابرجامی میان ایران و غرب در هالهای از ابهام قرار دارد. سفر هیئتهای اقتصادی اروپایی به تهران به غیر از آنکه حس تغییر و فواید برجام را به جامعه القا کند هیچ سودی برای کشور نداشته است.
دولت نیز از حس تغییر در دوران پسابرجام به دلیل منافع سیاسی داخلی استقبال میکند اما آنچه کاملاً مشخص است زیرساخت اقتصادی کشور با تغییر محسوس و قابل توجهی مواجه نشده است. ورود کالاهای مصرفی اروپایی، تمدید قراردادهای پیشین با شرکتهای نهچندان مطمئن اروپایی و رفتوآمد بیفایده هیئتهای تجاری را نمیتوان نتیجه قابل قبولی در بده بستان هستهای دانست.
از طرفی به نظر میرسد اعمال فشار بیشتر به کشورمان از تحولات سیاسی داخلی تبعیت میکند. در حالی که مجلس دهم به کار خود پایان داده و هنوز مجلس یازدهم کار خود را آغاز نکرده است؛ سنای آمریکا بهرهمندی از منافع اقتصادی برجام برای ایران را به قطع آزمایشهای موشکی مشروط میکند. در این میان دولتیها همچنان در حالت خلسه قرار دارند و هیچ نشانهای از واکنش در برابر آمریکا دیده نمیشود.روحانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 96 بیش از آنکه به درمان دردهای عمیق اقتصادی کشور بپردازد به بزک کردن ظاهر اقتصاد مشغول است. برخلاف شعارهای مکرر دولت هیچ برنامهای مشخصی برای عبور از رکود در دولت روحانی مشاهده نمیشود. دولتیها سفر اتباع آمریکایی به ایران و بستن قرارداد اقتصادی نهچندان قابل اتکا را ابزاری برای بزک ظاهر اقتصاد کشور قرار دادهاند تا بتوانند عملکرد چهار ساله نخست دولت تدبیر و امید را در انتخابات آینده موجه جلوه دهند.
با تصویب طرح ممنوعیت تردد به ایران توسط مجلس نمایندگان آمریکا تنها کسانی به ایران سفر میکنند که پیشاپیش مجوزهای لازم را از جانب مقامات امنیتی ایالات متحده دریافت کردهاند لذا نمیتوان به اهداف سفر اتباع غربی به ایران چندان مطمئن بود. در نظر گرفتن این موضوع همراه با مشروط کردن بهرهمندی از برجام به عدم آزمایش موشکی توسط ایران را میتوان به پایان یافتن تمام امتیازات طرف ایرانی در برجام تفسیر کرد. د راین میان تنها یک سؤال باقی میماند؛ اینکه آیا منافع سیاسی دولت در داخل کشور و نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آینده عاملی برای سکوت دولتیهاست؟
قطعاً سفر رسمی و غیررسمی اتباع نهچندان سرشناس اروپایی به ایران بیهدف نیست و در شرایطی که عملاً تجارت با ایران بواسطه شیطنتهای کنگره با مشکلات جدی مواجه شده است از اهداف پنهان دیگری خبر میدهد.
در مجموع عملکرد پسابرجامی دو طرف مذاکرات هستهای را میتوان در چند جمله خلاصه کرد.
در درجه اول دولتیها در داخل ایران تلاش میکنند توافق هستهای را موفق جلوه دهند تا توجیه قابل قبولی برای سه سال گذشته از دولت یازدهم ارائه دهند و از طرف دیگر با شریک کردن مجلس و سایر نهادهای کشور در به نتیجه رسیدن توافق هستهای از هماکنون راهی برای توجیه نقض علنی برجام از سوی غربیها باز کنند.
اما طرف دیگر مذاکرات هستهای تمام انرژی خود را برای سوء استفاده از اعتماد نسبی دولت یازدهم متمرکز کرده و تلاش میکند تا با نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی راه را برای امتیازگیریهای آینده از کشورمان هموارتر کند.[1]
سلام دوستان وسروران عزیز
به وبلاگ خودتان خوش آمدید امیدوارم لحظات شادی داشته باشید لطفا پس از خواندن و مشاهده هر مطلب نظرات خود را مرقوم فرمایید. متشکرم